بیکرانگی



سرطان را همچون سرماخوردگی درمان میکنیم». جملاتی این چنین توجه هرکسی را به خود جلب می کند و باعث می­شود در شبکه­های مجازی مباحث بسیاری پیرامون طب اسلامی» شکل بگیرد. از سوی دیگر، پسوند اسلامی» برای طب و اِسناد آن به پیامبر اسلام (ص) و منبع وحیانی، برای جامعه­ی ایران که اکثریتی دیندار دارد، عنوان شایان توجهی است. آقای عباس تبریزیان بنیان­گذار چنین طبی است. او چندین جلد کتاب در این زمینه نگاشته و سعی کرده روایاتی را که نکات پزشکی در آنها بیان شده است سامان دهد و از آنها اصولی برای درمان بیماری ها استخراج کند. او میان طب سنتی» و طب اسلامی» تفاوت قائل است و از منکران طب اسلامی» گاه با عناوینی چون کافر و مرتد یاد می­کند. این در حالی است که بسیار از علماء با این رویه همراه نیستند و حتی رئیس پژوهشگاه دارالحدیث مدعی می شود که غالب روایت طبی سند ندارند و اهل بیت (ع) در پی تاسیس نظام طبی نبودند».

آنچه این مباحث را مجددا به کانون توجهات بدل کرد، ماجرای آتش زدن کتاب هاریسون – کتابی مرجع در پزشکی - توسط آقای تبریزیان بود. او در پی آن بود که با این کار مخالفت خود را با پزشکی جدید/شیمیایی/یهودی اعلام کند. این رفتار واکنش­های مختلفی در پی داشت و افراد بسیاری از حوزه تا دانشگاه آن را رفتاری بسیار مذموم دانستند. در اقدامی کم سابقه، مدیریت حوزه علمیه قم، بیانیه ای رسمی صادر کرد که ضمن محکوم کردن این اقدام، ساحت حوزویان را از چنین تفکرات و رفتارهایی مبرا دانست.

 

منابع معرفت

با این حال اگر از سطح کنش و واکنش­ها کمی فراتر برویم و در ریشه­های این تفکر کمی درنگ کنیم، قادر خواهیم بود این ماجرا را بهتر تحلیل کنیم. سوال اصلی این است که منابع معتبر معرفت نزد ما چیست؟

در نگاه نخست می توان از چند منبع برای معرفت نام برد. 1) یکی از منابع مهم معرفت عقل بشری است که از اهمیت و جایگاه ممتازی در شناخت حقیقت»، رسیدن به دین» و نیز اصلاح دین» از امور ناصحیح برخوردار است[1]. جایگاه عقل چنان است که در برخی از متون دینی از آن به عنوان حجت باطنی خداوند در کنار حجت ظاهری – پیامبران و امامان- یاد شده است[2]. 2) یکی دیگر از منابع معرفت، تجربه است که بر اساس آن فرد بر اساس یافته های حسی، اموری را به تجربه می آموزد و حیطه دانسته های خود را گسترش می دهد. مهمترین منبع معرفت در علوم طبیعی، تجربه است. 3) منبع دیگری که بایستی در اینجا از آن سخن گفت، نقل (گواهی) است که بر اساس آن، دایره دانسته های ما از طریق گواهی­ای که راوی از فرد صاحب خبری ارائه میدهد،‌ گسترش می یابد. در اینجا نیز اگر گواهی کننده و نیز فردی که از او گواهی شده،‌ افراد مطلع و قابل اعتمادی باشند، می توان گواهی آنها را به عنوان یک منبع معرفتی معتبر پذیرفت[3].

 

معرفت تک منبعی یا چند منبعی

پرسشی که برای تحلیل این کتاب سوزی بایستی به آن پاسخ مناسبی بدهیم این است که منظومه معرفتی ما، بایستی تک منبعی باشد یا چند منبعی؟ نگاه دینی در این زمینه چیست؟

پاسخ سوال نخست به نظر روشن است. ما انسان ها بایستی از تمام قوای شناختی خود که ما را در بسط حیطه دانسته ها یاری می رسانند، استفاده کنیم. به عبارت دیگر، اگر فردی تنها عقل را بگیرد و علوم دیگر را نفی کند و به نوعی دچار عقل پرستی شود، طبیعتا دانسته هایی را که صرفا از راه تجربه قابل حصول است، از دست خواهد داد. بالعکس، کسی که تمام دانش را منحصر در تجربه کند، طبیعتا خود را از یافته های دیگر منابع معرفتی محروم خواهد کرد. بنابراین، به نظر روشن است که برای بهره بردن از یک نظام معرفتی معقول و موجه، بایستی از تمام قوای شناختی خود بهره ببریم.

به کار بردن منابع متعدد در ساختن بنای معرفت موجب می شود بنای معرفت ما جامع تر باشد و از محدودیت­های هر منبع معرفتی فراتر برود. زیرا هر کدام از این منابع در یک شعاع خاص برد دارند و اگر بخواهیم به فراتر از آن دست یابیم، نیازمند استفاده از منابع دیگر هستیم. نکته مهمتر اینکه به کار بردن منابع معرفتی مختلف زمینه اصلاح­گری آنها نسبت به یکدیگر را فراهم می­کند. همچنان که عقل ممکن است خطا کند و آموزه های نقلی آن را اصلاح کنند، آموزه های نقلی نیز ممکن است به جهت یافته­های تجربی نیازمند بازاندیشی باشند. این در حالی است که اگر معرفت را تک منبعی بیانگاریم، آنگاه این فرصت اصلاح گری و خطایابی در ساختمان معرفت خود را از دست داده ایم.

نکته مهم دیگر اینکه وقتی در آموزه های دینی نظر می کنیم و سیره معصومین را مورد مطالعه قرار می دهیم، تاکید بر معرفت چند منبعی را می یابیم. همچنان که پیش از این اشاره شد، در احادیثی این مضمون وجود دارد که عقل دین را اصلاح می کند. یعنی عقل می تواند دین را از خرافه پیراسته کند. دین می تواند عقل را شکوفا کند[4] و اساسا عقل و شرع نسبت بسیار نزدیک و در هم تنیده ای دارند که قابل انفکاک از هم نیست[5].

در سیره معصومین (ع) هم توجه به منابع معرفتی دیگر از اهمیت بسیاری برخوردار است. معصومین هنگام مریضی از پزشک احتزار نمی­کردند و هیچگاه استدلال نشده که من چون معصوم هستم و از علم آسمانی برخودارم، نیازمند به طبیب نیستم. از سوی دیگر، دستور صریح قرآن به پیامبر (ص) مبنی بر م کردن با صحابه در امور جامعه، نشانه دیگری است که اگرچه پیامبر اکرم (ص) به منبع بی نظیر وحی متصل است، خود را از منابع معرفتی دیگر، جدا نمی کند! همچنان که در جنگ خندق، پیامبر (ص) بر اساس م و طبق نظر سلمان، ایده حفر خندق را برگزید.

 

مشکل معرفتی تبریزیان

اگر فردی منابع معرفتی متعدد را حذف کند و یک منبع معرفتی را به جای همگان بنشاند، علاوه بر اینکه از گزاره های منابع دیگر محروم شده است، امکان اصلاح گزاره های معرفتی خود را نیز از دست داده است. آنچه در مورد عملکرد آقای تبریزیان دیده می­شود همین رویه است. پیامبر (ص) داعیه پزشکی نداشتند و اساسا رسالت ایشان امور این چنینی نبود. به تصریح قرآن کریم، پیامبر (ص) یک انذار دهنده است[6] و اساس رسالت او نیز بر بشارت و انذار در طریق هدایت استوار است. قرآن نیز خود را کتاب هدایت» معرفی می­کند[7]و نه کتاب پزشکی و امور مشابه.

افزودن باری دیگر بر گرده دین، آن هم باری که دین از اساس ادعایش را نداشته، نتیجه­ای جز بدنامی دین نخواهد داشت. مشابه همین رفتار را در عملکرد افرادی می توان دید که در پی اسلامی سازی علوم مختلف هستند. آنچه مسلم است، این است که اسلام، دین هدایت است و در پی نشان دادن راه کمال و صلاح است. از همین زاویه، آموزه هایی را در باب شوون مختلف زندگی بشر ارائه کرده است. معنای این آموزه­های کلی این نیست که اسلام بایستی نظریه های مختلفی در باب تمام شوون زندگی انسانی ارائه کرده باشد! همچنین معنای این گزاره ها این نیست که متد و روش علوم مختلف را – مثلا در پزشکی متد تجربی را- کنار بگذاریم و گزاره های یک علم تجربی را با متد نقلی بسنجیم! اگر درنگی در این تفاوت ها داشته باشیم، آنگاه خود را از منابع معرفتی مختلف محروم نمی کنیم و بار مسئولیت جدیدی نیز بر گرده دین نمی گذاریم و تلاش خود را صرفا به رسالت اصلی دین که همانا هدایت انسان است، معطوف می کنیم.

 

این مطلب پیش از این در نشریه خیمه» و نیز سایت دین آنلاین منتشر شده است.

 

[1] به طور مثال در حدیثی از حضرت علی (ع) می­خوانیم: الدین لایصلحه الا العقل» دین را به جز عقل سامان نمی‏بخشد.

[2]  إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‌»

[3]  در معرفت شناسی علاوه بر موارد فوق منابع دیگری مانند حافظه» و درون نگری» نیز به عنوان منابع معرفت معرفی شده اند که اکنون محل بحث ما نیست.

[4]  حضرت علی (ع): فبعث فیهم رسله و واتر إلیهم أنبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول»

[5]  1. حضرت علی (ع): العقل شرع من داخل والشرع عقل من خارج»

[6]  إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا یُوحَى إِلَیَّ وَمَا أَنَا إِلا نَذِیرٌ مُبِینٌ (احقاف: 9)

[7]  بقره:2


زندگی زمینی و راز آسمانی» سرانجام به نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رسید. این کتاب توسط انتشارات نگاه معاصر (راهروی پنجم، پلاک 15) منتشر شده است.


این اثر محصول چند سال پژوهش و مطالعه است و پیش از این در جشنوارۀ پایان‌نامۀ سال کشور به عنوان اثر شایستۀ تقدیر شناخته شده است.


کتاب به بررسی دیدگاه چار تیلور (یکی از مهمترین فیلسوفان زندۀ دنیا) در باب پیامدهای مدرنیته برای دین و معنویت می‌پردازد و از چهار فصل تشکیل شده است:


فصل اول به مرور ادبیات بحث دین و مدرنیته پرداخته و نظریاتی چون سکولاریزاسیون» و بازگشت امر قدسی» را گزارش کرده است.


فصل دوم دیدگاه چار تیلور را شرح می‌دهد. این بخش در واقع به بررسی چگونگی شکل‌گیری هویت انسان مدرن در پنج قرن اخیر اختصاص دارد و در آن گزارش مختصری از اثر گران‌سنگ تیلور عصر سکولار» ارائه شده است. سپس، اصطلاحات و تحلیل‌های چار تیلور مطرح شده است. نگاه ممتاز و متفاوت تیلور به مدرنیته و دین، راه جدیدی را در تقابل دین و مدرنیته می‌گشاید.


فصل سوم پیامدهای مدرنیته برای دین و نیز پیامدهای آن برای معنویت را بیان می‌کند. در این فصل تحولات متاخر در زمینۀ دین و معنویت، از نگاه تیلور مورد بررسی قرار گرفته است.


فصل چهارم ارزیابی و سنجش دیدگاه تیلور است. در این فصل پیامدهای ذکر شده برای دین و معنویت به طور انتقادی بررسی می‌شود و در پایان، نقاط قوت و ضعف نظریۀ تیلور مورد بحث قرار می گیرد. نگارنده معتقد است دیدگاه چار تیلور، از ظرفیت بالایی برای کمک به مسئلۀ دین و مدرنیته در کشورمان برخوردار است. 


 مطالعۀ این کتاب به تمام متخصصان و علاقه‌مندان بحث دین و مدرنیته پیشنهاد می شود.



در این جلسه به بررسی انتقادی دین شناسی دکتر عبدالکریم سروش خواهیم پرداخت. نظریه پرداز جناب دکتر فنائی است و جناب دکتر و بنده نیز نظرات خودمان را در این زمینه عرضه خواهیم کرد.


 نقد دکتر فنائی، دارای دقت ها و نکات جذابی است. حضور در این جلسه به علاقه مندان بحث دین و تجدد پیشنهاد می شود.


ورود برای عموم آزاد و رایگان است.




به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در نشست علمی خاستگاه معنویت جدید در ایران»، دکتر وحید سهرابی‌فر به سخنرانی پرداخت.

سهرابی‌فر در این نشست گفت: معنویت همواره یکی از نیازهای بشر بوده است. این نیاز در طول تاریخ توسط ادیان تأمین شده است و عالمان معنوی در واقع همان عالمان دینی بوده‌اند که به بعد معنوی دین توجه می‌کنند. با این حال در دوره اخیر شاهد ظهور معنویت جدید» هستیم؛ معنویتی که خود را مستقل از دین معرفی می‌کند.

وی افزود: بررسی پیشینه این معنویت ما را به موضوع چگونگی شکل‌گیری مدرنیته رهنمون می‌شود. با بررسی وضعیت چند قرن اخیر غرب و در نظر گرفتن جریان‌های مهمی چون نهضت اصلاح دینی، روشن‌گری، رمانتیسیم و اصالت، ظهور چنین معنویت‌هایی در غرب قابل تبیین است.

این استاد دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه گفت: جامعه ما نیز که تحت تأثیر امواج مدرنیته غربی قرار گرفته است، از این جریان مصون نبوده است و امروزه معنویت‌های جدید در قالب‌های مختلفی چون ورزش، دوره‌های موفقیت و کسب ثروت، ترک اعتیاد، رمان، فیلم و . در جامعه ما شیوع یافته است. روی‌کرد گزینشی و تلاش در راستای چاره‌جویی برای مشکلات انسان جدید (مسئله معنا، سبک زندگی‌های نوین، تجارب زیسته متفاوت، مواجهه با سطوح مختلف مدرنیته) از ویژگی‌های این معنویت‌ها است.

وی در پایان گفت: بررسی انتقادی این معنویت‌ها نشان‌گر آن است که تصویر انسان در این معنویت‌ها، تصویری بسیار محدود، زودگذر و دنیوی است. این مسئله موجب می‌شود توصیه‌های این معنویت‌ها با واقعیت وجودی انسان سازگار نباشد.

گفتنی است این نشست روز پنجشنبه چهارم بهمن 1397 ساعت 11:30 در سالن شهید بهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.

گزارش سایت دانشگاه ادیان و مذاهب




دوره آنلاین معنویت: از سنت تا مدرنیته»


- معنویت دینی و معنویت جدید

- تطور معنویت از دوران سنت تا دوره معاصر

- مدرنیته و پیامدهای آن برای معنویت


شرکت در این دوره به تمام علاقه مندان مباحث معنویت پیشنهاد می شود.


لینک ثبت نام:


 yon.ir/ioXB2



بسیاری از پژوهشگران معنویت و نیز مراکز علمی، عمده تلاش خود را معطوف به نقد معنویت های جدید و عرفان های نوظهور کرده اند. در این بین سوال مهمی وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است: اولویت پژوهشی ما در بحث معنویت چیست و سرمایه و توان پژوهشی ما در بحث معنویت باید به چه سمتی برود و در چه مسیری هزینه شود؟ آیا تمرکز اصلی ما باید نقد معنویت های جدید باشد و یا اینکه نگاهی انتقادی به وضعیت خود داشته باشیم؟

در پاسخ بایستی توجه کنیم که رویکرد سلبی به معنویت جدید بدون ارائه بدیل مناسبی از معنویت اسلامی، در عمل هیچ فایده ای نخواهد داشت و تمرکز اصلی پژوهش های معنویت در کشور ما بایستی معطوف به ارائه نسخه روزآمدی از معنویت اسلامی باشد. این نسخه روزآمد بایستی دارای ویژگی هایی باشد که به برخی از آنها اشاره می شود.

واقعیت جهان امروز که جهان ارتباطات است اقتضاء میکند که ابزارهای حذفی ای چون فیلتر کردن، عدم اعطا مجوز نشر، جلوگیری از برگزاری جلسات و . در عمل فایده ی چندانی نداشته باشند بلکه نتیجه عکس بدهند. نمونه های مختلفی از این برخوردهای حذفی وجود دارد که موجب شده یک گروه کوچک یا یک فرد نه چندان شناخته شده را به صدر اخبار و مرکز توجهات و اوج شهرت رسانده است. این در حالی است که جهان امروز به بازاری می ماند که هر کسی متاع خود را در آن عرضه میکند و مخاطبی که حق انتخاب» دارد، بر اساس فهم خودش دست به انتخاب محصول مورد نظرش می زند. در این فضا و بر اساس این منطق، آنچه اولویت دارد، ارائه معنویتی غنی تر، اصیل تر و راهگشاتر است. بدون ارائه چنین معنویتی، رویکرد سلبی به معنویت های جدید، نه تنها مفید نخواهد بود بلکه از باب الانسان حریص علی ما منع» موجب رشد و گسترش آنها نیز خواهد شد.

پس از توجه به ضرورت ارائه نسخه روزآمدی از معنویت اسلامی، پرسش مهم دیگری مطرح می شود و آن این است که معنویت اسلامی نوین باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ قدم نخست در این زمینه آغاز یک پژوهش انتقادی در مورد نسخه موجود معنویت اسلامی است. صورت بندی فعلی این معنویت چه نقصانی دارد و چه زوایایی از زندگی انسان امروز را پوشش نمیدهد؟ لازمه این پژوهش شناخت جهان امروز و توجه به ویژگی های انسان معاصر است. به عبارت دیگر، اگرچه گوهر معنویت اسلامی همواره ثابت و ماندگار است ولی صورت بندی آن می تواند بسته به نوع مخاطب متفاوت باشد. آنچه امروز شاهد آن هستیم، ارائه صورت بندی از معنویت اسلامی است که مربوط به قرن ها پیش است؛ صورت بندی ای که به ویژگی ها و برخی از نیازهای انسان معاصر، توجه کافی ندارد. به نظر نگارنده، مهمترین رسالت معنویت پژوهی، ارائه نسخه ای از معنویت اسلامی است که گوهر و امهات مباحث اسلامی را در خود داشته باشد و از سوی دیگر، بر اساس شناخت صحیح و جامعی از جهان جدید و ویژگی های انسان معاصر باشد.

از جمله مسائلی که در ارائه نسخه جدید معنویت اسلامی بایستی مورد نظر باشد، توجه به قدرت انتخاب گری انسان جدید است. نسخه جدید معنویت اسلامی باید قابلیت رقابت و غلبه بر رقبای خود را داشته باشد. این مسئله از آن روست که جهان جدید، جهان تک صدایی نیست و گزینه ما (معنویت اسلامی) بایستی بتواند برتری خود را در عمل و نه صرفا سخن- نشان بدهد. ویژگی دیگری که باید در نسخه جدید مورد توجه باشد، بها دادن به درونیات و احوالات سالک معنوی است. اگرچه در سنت اسلامی آیات و روایات- و نیز آموزه های عرفای اسلامی، این مسئله مورد توجه بوده است ولی امروزه در معنویتی که به عموم مردم عرضه می شود، این مسئله مورد غفلت واقع شده است و حالات معنوی شخص سالک کمتر محل نظر است. نکته دیگری که در معنویت جدید اسلامی باید مورد توجه باشد، تفکیک مسلمات معنویت اسلامی از غیر مسلمات، مشکوکات و موهومات است. ما نیازمند یک نظام فکری برای معنویت اسلامی هستیم؛ نظامی که بر پایه مسلمات اسلامی ارائه شود و با منطق و عقلانیت بشری سازگار باشد. این ویژگی ها در کنار امور دیگر، زمینه را برای ارائه یک سبک زندگی نوین که بر اساس معنویت و اخلاق اسلامی طراحی شده است، فراهم می کند. رسیدن به این جایگاه، موجب می شود معنویت اسلامی در عمل مورد اقبال بیشتر قرار بگیرد و رقبای کم مایه، انحرافی و بدون پشتوانه، عرصه را به معنویت اصیل واگذار کنند.


دکتر وحید سهرابی فر - پژوهشگر دین، معنویت و مدرنیته


لینک این مطلب در سایت دین آنلاین

لینک این مطلب در کانال بیکرانگی 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شرلوک هلمز ساکن ۲۲۱ بی خیابان بیکر اموزش ساخت وبلاگ برای تو خدا به موقع میرسه خانواده خسروی ملکهٔ پرده‌های سینمای Babak Rahnama ساخت سایت رو به ما بسپور || با کمترین قیمت امامزاده شاهزاده قاسم زرقان آهنگ جدید